اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
مقدم شما مهمانان بزرگوار داخل و خارج كشور را گرامي ميداريم و از خداي سبحان مسئلت ميكنيم آنچه خير و صلاح و فلاح مسلمانهاست به همه آنها عطا كند و شما بزرگواران را هم متنعّم كند و ما را هم محروم نكند!
آنچه براي همه ما لازم است اين است كه ممكن است همه ما اهل علوم اسلامي نباشيم يا آن فراغت را نداشته باشيم كه كتابهاي ديني را مطالعه كنيم ولي خداي سبحان يك مسئوليت عام به ما داد و يك وسيله عام يعني هر مرد و هر زن در هر زمان و هر زمين مسئول است موحّد باشد و موحّدانه زندگي كند چه تحصيل كرده چه تحصيل نكرده اين مسئوليت عام است تعبير قرآن كريم هم در اين زمينه اين است كه هر كه انسان است ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾ اگر كسي بشر شد مشمول آيه ﴿وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَي لِلْبَشَرِ﴾[1] است ﴿نَذِيراً لِلْبَشَرِ﴾[2] است فرمود ما قرآن را براي بشريّت نازل كرديم اين اصل اول براي همه فراگيري علوم قرآني, تفسير قرآن يا تعذّر دارد يا تعسّر يا شدني نيست يا سخت است پس مسئوليّت عام است ولي وسيله حوزوي و دانشگاهي براي همه نيست اين هم اصل دوم. يك اصل سومي هم قرآن كريم به ما آموخت كه آن اصل سوم اصل همگاني است يعني هيچ كس نيست كه فاقد آن وسيله باشد اين اصل سوم توضيحي ميطلبد و آن اين است كه خدا دو كتاب دارد يك كتاب تدويني همين است كه بشر در خدمت آن است به نام قرآن قبل از قرآن, انجيل قبل از انجيل, تورات قبل از تورات, صحف ابراهيم قبل از صحف ابراهيم, كتاب نوح و همچنين [كتب] انبياي ديگر(عليهم الصلاة و عليهم السلام) اينها كتابي است كه بشر در خدمت آن است و مطالعه ميكند و ميفهمد. اين كتاب تدويني مثل قرآن كريم يك ظاهري دارد يك بدن و بدنهاي دارد كه عربي مبين است مبتدا دارد خبر دارد اسم دارد رفع دارد نصب دارد نسبت بين موضوع و محمول است اين ميشود عربي, روحي دارد كه اين كتاب با عربيهاي ديگر فرق ميكند اين معجزه است يعني تمام بشر جمع بشوند بخواهند يك سوره كوچك مثل اين بياورند نميتوانند اين روح قرآن است اين روح نشان ميدهد كه متكلّمِ اين, خداست خدا با حنجره حرف نزد خدا در اينجا تجلّي كرد هر متكلّمي بالأخره حرف ميزند از حنجرهاش از كامش از زبانش از دهنش از لب و دندانش كمك ميگيرد و حرف ميزند اما ذات اقدس الهي كه قرآن, كلام اوست با حنجره و كام و زبان و لب ايجاد نكرد همان بيان نوراني امير مؤمنان(سلام الله عليه) در نهجالبلاغه است كه فرمود: «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ»[3] خداوند در اين كتاب تجلّي كرده است تكلّم الهي همان تجلّي الهي است بشر بايد اين متكلّم را با چشم دل ببيند تنها شنيدن نيست اين بيان نوراني حضرت است در نهجالبلاغه كه فرمود تكلّم خدا همان تجلّي اوست «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ». وقتي خدا در اين كتاب تجلّي كرد تجلّي خدا و جلوه الهي ميشود روح قرآن مردم دو قسماند بعضيها عربي مبين را ميفهمند اين بدن و بدنه قرآن است و درك نميكنند كه اين معجزه است و نميفهمند اين كلام الهي است ميگويند اين اسطوره است فسون است و فسانه يك كتاب عربي است برخيها كه چشم دارند گوش دارند جان بيدار دارند جان قرآن و روح قرآن را ميفهمند كه اين معجزه است اين كلام خداست و در برابر آن تسليماند و خاضعاند. نظام هستي, كتاب خداست كلمات الهي است در بخشهاي پاياني سوره مباركه كهف دارد كه اگر درياها مركّب شوند بخواهند كلمات الهي را بنويسند ﴿لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي﴾[4] كلمات خدا, فيوضات الهي است او «دائم الفضل علي البريّة»[5] است او «باسط اليدين بالعطيّة»[6] است او مواهب سنيّه دارد با اينكه دست ندارد با دو دست عطا ميكند شما ميبينيد اگر خواستيد به كسي چيزي محترمانه عطا كنيد با دو دست عطا ميكنيد اين با دو دست عطا كردن براي مهمان است يك وقت شما كسي را ميخواهيد اِطعام كنيد يك وقت ميخواهيد اكرام كنيد وقتي خواستيد مهمان را اكرام كنيد و نه اطعام اين ظرف غذا را دو دستي به او ميدهيد خدا وقتي بخواهد بندهاش را متنعّم كند دو دستي عطا ميكند با اينكه دست ندارد «يا باسط اليدين بالعطيّة» اين است ديگر آبروي كسي را نميبرد اينكه ميگويند ده بار اين ذكر را در شب جمعه بگوييد[7] براي همين است ما با او رابطه داريم «يا باسط اليدين بالعطيّة» مواهب سنيّهاي كه داري ما را در كنار سفرهات بنشان. خب خداي سبحان «باسط اليدين» است كلمات فراواني دارد از ازل تا ابد, از ابد تا ازل اينها كلمات الهياند آسمان كلمه است زمين كلمه است و مانند اينها همان طوري كه درباره قرآن دو طيف بودند بعضي قرآن را به عنوان يك عربي مبين ميدانند بعضي ميگويند نه, متكلّمش خداست در بهترين زمان كه شب قدر است در طيّ سال ما شبي بالاتر از شب قدر نداريم و در بهترين زمين يعني مسجد, آدم اين را بالاي سر ميگذارد آن قرآن به سر همين است ديگر, قرآن به سر يعني ما پذيرفتيم اين كلام توست اين بالاي سر ما جا دارد ما اگر شبهاي ديگر دستور ميدادي اين كار را ميكرديم اما شبهاي ديگر اين لياقت را ندارد فقط شب قدر اين لياقت را دارد كه ما اين را بالاي سر بگذاريم ما قبول كرديم اين قرآن يك جاني دارد كه آن معجزه بودن آن است انتساب به توست همين معنا را مردان الهي در كلمات تكويني خدا ميبينند آب, بدني دارد كلمه خداست كه آبشناسان آب را بررسي ميكنند مثل اينكه قرآن يك مبتدا دارد يك خبر دارد كه اديبان و عالمان نحو و صرف اين را تركيب و تجزيه ميكنند روحي دارد كه خدايي است كه معجزه است كه آن روح باعث ميشود كه اگر كسي وضو ندارد بخواهد اين كلمه «كلب» را كه در قرآن است ﴿وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ﴾[8] را ببوسد حرام است, چنين كتابي است! اسم كلب را چون او برد محترم است اگر كسي خواست دست بزند كه هيچ, بخواهد ببوسد هم بايد وضو داشته باشد چنين كتابي است چون گويندهاش اوست آب يك بدن و بدنهاي دارد كه كساني كه آبشناساند اين را بررسي ميكنند جاني دارد و آن آيت بودن و علامت بودن براي خداست هر موجودي نشانه خداست اين تنها حرف سعدي نيست كه
توحيدگوي او نه بنيآدماند و بس ٭٭٭ هر بلبلي كه زمزمه بر شاخسار كرد[9]
هر موجودي اين طور است طبق پنج طايفه از آيات قرآن كريم يعني آيات اسلام آيات تسبيح آيات تحميد آيات سجده آيات طوع همه طائعاند همه مسلماند همه منقادند همه مسبِّحاند همه لبيكگوي در بارگاه حقّاند منتها گوشي بايد باشد كه صداي تسبيح اين آب را بشنود پس همان طوري كه در كلمات تدويني خدا, كتاب تدويني خدا بعضي قرآن را به عنوان كتاب عربي ميبينند بعضي به عنوان معجزه كلّ جهان هم همين طور است كتاب خداست بعضيها به عنوان آب ميبينند به عنوان زمين ميبينند به عنوان معدن ميبينند به عنوان آسمان و ستاره ميبينند بعضي به عنوان آيت ميبينند. از مجموع اين دو بحث, نتيجهاي را خدا در قرآن كريم گرفته و آن اين است كه ميفرمايد ما گاهي در فشار قرار ميدهيم اينها نميفهمند چه كسي اينها را فشار داده گاهي وضع ماليشان را روبهراه ميكنيم نميفهمند چه كسي وضع مالي اينها را خوب كرده ما قدري اينها را فشار ميآوريم گاهي با مرض گاهي با مشكلات مالي كه ضراعت كنند ضراعت و تضرّع يعني ناله و لابه فرمود: ﴿أَخَذْنَا أهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَرَّعُونَ﴾[10] تضرّع كنند ناله كنند لابه كنند بگويند «يا الله» اما هيچ به اين فكر نيستند به هوش نميآيند ما فشار داديم كه بگويند «يا الله» بيايند به طرف ما اصلاً نميفهمند چه كسي اينها را فشار داد فقط به فكر قرصاند! خدا ميفرمايد ما گاهي فشار ميدهيم كه اينها در عين حال كه ميروند به طرف دارو, دعا را فراموش نكنند اين دعا چندين اثر دارد در درمان يك بيمار انسان غافل ميگويد من بيمار شدم رفتم نزد طبيب اما خب نزد كدام طبيب بروي چه كسي فكرت را هدايت بكند كه نزد طبيب حاذق بروي (اين يك) گاهي اشتباهي ميروي گاهي بجا, انواع بيماري زياد است طبيب هم معصوم نيست چه كسي فكر طبيب را هدايت ميكند به تشخيص بيماري (اين دو) بعد از تشخيص بيماري چه كسي فكر طبيب را هدايت ميكند به تشخيص داروي معالج (اين سه) بعد از تشخيص شما كه ميخواهي مراجعه كني به كدام داروخانه مراجعه ميكني كه داروي تاريخ مصرف گذشته را به شما ندهد و در پيچيدن نسخه اشتباه نكند (اين چهار) در هنگام مصرف كردن چه كسي فكر آن پرستار را هدايت ميكند كه دارو را اشتباهي ندهد (اين پنج) چه كسي بيمار را مزاج و دستگاه گوارشي بيمار را پذيراي درمان ميكند (اين شش) لحظه به لحظه هدايتي ميطلبد البته يك وقت كسي عيساي مسيح است يا از اهل بيت(عليهم السلام) است با يك حمد مشكل را حل ميكند آن البته معجزه است آن كرامت است اما حداقل اين دعاهايي كه ميكنيم اين است كه اين چند عَقبه كئود اشتباه نشود شما گاهي ميبينيد ميگويند ببخشيد فلان پرستار اشتباه كرد يا فلان طبيب اشتباه كرد يا فلان داروساز اشتباه كرد يا فلان داروفروش اشتباه كرد خب چه كسي حافظ اين فكرهاست يعني انسان خودش ميتواند معصومانه تصميم بگيرد يا راهنما ميخواهد فرمود ما قدري فشار داديم اينها بگويند «يا الله» نگفتند, ﴿أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ﴾ تا ناله كنند نشد, انبيا آمدند گفتند نشد وعّاظ و علما گفتند نشد ما هم فشار آورديم كه بشود نشد, بعد ﴿ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ﴾ فراواني نعمت, آب فراوان, باران فراوان, آفتاب مناسب اينها را غرق نعمت ميكنيم در اين نعمت ميگيريم ﴿فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً﴾[11] پس هر شيئي بدن و بدنهاي دارد و يك روحي اگر كسي مؤمن بود از قرآن هم بدن و بدنهاش را محور بحث ادبي قرار ميدهد نكات ادبي استفاده ميكند هم از جان آيات قرآن نكته اخلاقي, عرفاني, فقهي, اصولي استفاده ميكند اين همان تدبّر در آيات قرآن كريم است وگرنه آن كسي كه شاهد مثال ميخواهد براي رفع و نصب و جرّ و اعراب و بناء آنكه ديگر تدبّر در قرآن نيست اين تدبّر در عربي مبين است كه از جامعالشواهد ساخته است كتاب تكوين هم همين طور است فرمود ما خيليها را آزموديم اينها حالت فشار را ديدند حالت رفاه را ديدند به جاي اينكه بفهمند كه مدير و مدبّري هست ميگويند ﴿قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ﴾ گذشتهها هم همين طور بودند گاهي وضعشان بد بود گاهي وضعشان خوب بود ما هم گاهي وضعمان بد است گاهي وضعمان خوب است اما يعني ـ معاذ الله ـ تصادف است شانس است؟! اين به جاي اينكه موحّدانه فكر كند به شانس تن در ميدهد شانس از خرافيترين خرافات است شانس يعني چه؟! بخت يعني چه؟! «بالله اين عالم ويرانشده شاهي دارد» وقتي بحبوحه كبادهكشان ارادت رضاخاني از اساتيد دانشگاه و ديگران خواسته بودند كه شما رضاشاه را مدح كنيد مرحوم آقاي الهي قمشهاي(رضوان الله عليه) ميفرمود وقتي به من گفتند ما مدحي كنيم من اين غزل را سرودم
جهان كشور من خدا شاه من٭٭٭نداند جز اين قلب آگاه من
اگر كلّ جهان آيه الهي است پس هر چيزي بدني دارد و روحي نبايد بگوييم هميشه همين طور بود خب هميشه همين طور بود هميشه مدبّري هم كنارش بود چرا بگوييم: ﴿قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ﴾[12] بگوييم روزگار است گاهي خوب است گاهي بد! روزگار است بله اما روزگارآفريني هم هست مدبّري هم هست نظامي هم هست حساب و كتابي هم هست اين يك مدرسه عمومي است جمعبندي عرض ما اين است كه همه ما موظّفيم موحد باشيم اما همه ما حوزوي نيستيم همه ما دانشگاهي نيستيم همه ما عربي نخوانديم همه ما مسلّط بر اين علوم نيستيم كه تا بتوانيم استدلال فلسفي كنيم استدلال كلامي كنيم اما همه ما با جهان رابطه داريم اين را ميتوانيم بفهميم كه اين باران خودبهخود نيامده فرمود ما از راه دور اول نسيمي توليد ميكنيم بعد اين را تقويت ميكنيم بعد ابر توليد ميكنيم بعد ابر نر و ماده توليد ميكنيم بعد اين نر و ماده را تلقيح ميكنيم بعد اينها را باردار ميكنيم بعد اينها را به زايمان ميرسانيم براي اينكه شلنگي نبارد به اينها رَحِم ميدهيم كه غربالي ببارد نه شلنگي ﴿فَتَرَي الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾[13] خلال يعني وسط, ميگويند فلان كار مختل است يعني اين لابهلايش خالي است از خلال اين يعني از لابهلاي اين, در قرآن فرمود ما اين را شلنگي نبارانديم ما اين را غربالي بارانديم كه به مزرعه شما به خانه شما به زندگي شما آسيب نرساند ﴿فَتَرَي الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ خب اين را همه ما ميبينيم منتها آن كه چشم دارد بهره موحّدانه ميبرد ميگويند موقع نزول باران دعا مستجاب است در چند فرصت كه دعا مستجاب است يكي از آن مواقع, نزول باران است بگوييم «صبّاً هنيئا».[14] بنابراين همه ما در همه شرايط ميتوانيم همان طوري كه بدن و بدنه كلمات الهي را در نظام خارج درك كنيم روحش را هم درك كنيم لذا شاكر باشيم اگر فشاري ديديم به فكر اصلاحمان باشيم او ما را براي فشار نيافريده بارها در همين مسجد به عرضتان رسيد فرمود تمام مار و عقرب عائله من هستند ﴿مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا﴾[15] اين كلمه ﴿عَلَي﴾ نشانه مسئوليت است فرمود من مسئولم هيچ ماري نيست هيچ عقربي نيست هيچ خزنده و گزندهاي نيست مگر اينكه نزد من پرونده دارد روزي مشخص دارد و من موظّفم روزي او را تأمين كنم ﴿وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً﴾[16] اين وعده صريح قرآن است فرمود: ﴿مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا﴾ بعد فرمود رهبرياش را هم من به عهده ميگيرم ﴿مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِيَتِهَا﴾[17] اين خداست! اگر ما ـ انشاءالله ـ با روح كلمات الهي تماس بگيريم هرگز نميگوييم اين روزگار است ميآيد ميرود بله روزگار است ميآيد ميرود اما چه كسي ميآورد چه كسي ميبرد آن بينش توحيدي مطلب اساسي است كه ـ انشاءالله ـ اميدواريم نصيب همه ما بشود. من مجدّداً مقدم شما بزرگواران مخصوصاً مهمانان عزيز كشورمان را گرامي ميدارم و از خداي سبحان مسئلت ميكنيم به همه ما توفيق تدبّر در كتاب تكوين و تدوين را مرحمت بفرمايد!
پروردگارا امر فرج وليّات را تسريع بفرما!
نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما!
روح مطهر امام راحل و شهداي انقلاب و جنگ را با انبيا محشور بفرما!
بيماران مخصوصاً جانبازان را شفاي عاجل مرحمت بفرما!
مشكلات مملكت چه در بخش مسكن چه در بخش اقتصاد چه در بخش ازدواج جوانها همه را در سايه وليّات برطرف بفرما!
فرزندان ما را از بهترين شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) قرار بده!
خطر دشمنان اسلام مخصوصاً استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان!
اين كشور وليّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطري محافظت بفرما!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سورهٴ مدثر, آيهٴ 31.
[2] . سورهٴ مدثر, آيهٴ 36.
[3] . نهجالبلاغه, خطبه 147.
[4] . سورهٴ كهف, آيهٴ 109.
[5] . المصباح (كفعمي), ص647.
[6] . المصباح (كفعمي), ص647.
[7] . المصباح (كفعمي), ص647.
[8] . سورهٴ كهف, آيهٴ 18.
[9] . مواعظ سعدي, قصيده توحيد.
[10] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 94.
[11] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 95.
[12] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 95.
[13] . سورهٴ نور, آيهٴ 43; سورهٴ روم, آيهٴ 48.
[14] . بحارالأنوار, ج88, ص336.
[15] . سورهٴ هود, آيهٴ 6.
[16] . سورهٴ نساء, آيهٴ 122.
[17] . سورهٴ هود, آيهٴ 56.