جلسه درس اخلاق (1391/06/02)
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
مقدم شما برادران و خواهران ارجمند را گرامي ميداريم و قبولي اعمال ماه مبارك رمضان همه شما را از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم و كوشش علاقهمندان خاصّ به قرآن كريم كه در جمع ما حضور دارند و در اين زمينه تلاش و كوشش كرده و ميكنند ـ انشاءالله ـ اين كوشش مشكور وليّ عصر(ارواحنا فداه) باشد و همه ما و اين نظام ما مشمول ادعيه زاكيّه آن حضرت باشيم و آسيبديدگان زلزله آذربايجان گذشتگان آنها مورد رحمت و مغفرت الهي باشند و اجر صابران به بازماندگانشان عطا بشود و توفيق مسئولين براي تأمين نيازهاي آنها را از خدا مسئلت ميكنيم قبولي خدمات و زحمات مردم بزرگوار ايران اسلامي كه هم در تسليت هم در اعلام همدردي تلاش و كوشش كرده و ميكنند ـ انشاءالله ـ مقبول حق باشد! آنچه وظيفه ماست در پيشگاه ذات اقدس الهي دو راه است كه اين دو راه را بايد كنار هم جمع بكنيم و حداقل يك راه [را بايد داشته باشيم] و آن دو راه يكي اين است كه خدا را از راه انديشه بشناسيم و مطابق انديشه او را بپرستيم و اطاعت كنيم كه البته يك راه معمولي است اما ضعيف است يك راه انگيزه است كه آن راه قلب است آن راه گرايش است كه آن در دعاها و مناجاتها پيدا ميشود نه در كتابها در قرآن كريم براهين فراواني بر توحيد اقامه شده كه خداي سبحان آفريدگار انسان, جهان, پيوند انسان و جهان است اين مثلث مبارك را خدا آفريد و خدا ميپروراند هم او خالق است هم او ربّ است اما اينها يك سلسله مفاهيم است مفهوم تا اندازهاي انسان را از نظر انديشه آرام ميكند ولي آن گرايش و عطش را مفهوم تأمين نميكند قرآن ضمن ارائه براهين براي توحيد در خلقت و ربوبيّت, دستور نيايش و ناله و لابه و دعا و اينها را هم ميدهد خب انساني كه ناله ميكند و گريه ميكند مطابق با فكر و انديشه گريه ميكند يا مطابق با آن سوزش دل؟ فرمود: ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً﴾[1] در تنهايي, ناله كنيد ضجّه بزنيد فرمود گاهي ما شما را با برهان متوجه ميكنيم كه ناله كنيد نميكنيد گاهي فشار ميآوريم حادثهاي براي شما پيش ميآيد به جاي اينكه ناله كنيد بيصبري ميكنيد ﴿فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا﴾[2] خب ما فشاري آورديم يا فشار فقر يا فشار مرض يا فشارهاي ديگر چرا تضرّع نكرديد ضراعت يعني ناله, لابه فرمود آخر چرا ناله نكرديد؟! شما يا به اين بد گفتيد يا به او بد گفتيد ما خواستيم شما را به خودمان مشغول كنيم ولي نشد ﴿فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا﴾ چرا ضراعت نكرديد آن ناله را آن لابه را آن شيون را آن ضجّه را ميگويند تضرّع فرمود اين دلتان باز بشود با ما سخن بگوييد ما كه مفهوم نيستيم كه شما در دانشگاه و حوزه ما را بفهميد آنچه كار دانشگاه و حوزه است زبان انتقال و فرهنگ است كه با يكديگر حرف ميزنند يك استاد بخواهد با شاگرد سخن بگويد يا همبحث بخواهد با ديگري مباحثه كند از راه زبان, استدلال, فرهنگ, حكمت, فلسفه, كلام بحث ميكند اما اينها مفهوماتي است در ذهن ما, مفهوم خدا مفهوم توحيد مفهوم ﴿لاَ شَرِيكَ لَهُ﴾[3] اينها مفاهيمي است قائم به ذهن ما اينها مشكل ما را حل نميكنند آنكه مشكل ما را حل ميكند راه ناله است خب انساني كه اشك ميريزد چه كمبودي دارد؟ يك حكيم يك متكلّم يك محدّث يك فقيه آن قدرت را ندارد كه از راه دل, قلب او را مهار كند اين يك وليّ ميخواهد اينجا جاي ولايت است نه جاي حكمت و كلام و فقه و اصول; آن كه بتواند قلب را زير و رو بكند و مظهر «مقلّبَ القلوب»[4] باشد آن حالت تضرّع آن حالت ناله آن در سحرها پيدا ميشود فرمود شما آن را اگر پيدا كرديد محبوبتان را مييابيد وگرنه كلّ دنيا را به شما بدهند تازه اول عطش شماست معلوم ميشود شما دنيا نميخواستيد چيز ديگر ميطلبيديد شما زمين نميخواستيد چون هر چه گرفتيد سير نشديد معلوم ميشود چيز ديگر ميطلبيد و ما همانيم. اين ماه مبارك رمضان براي هر دو عامل اثر دارد يعني هم راه برهان و حكمت و فلسفه و كلام كه زبان گفتگوست و زبان محاوره و علم است هم آن ناله و مناجات و گفتگوي با خدا آن قدر ذات اقدس الهي با ما نزديك است كه ميفرمايد با من داد و ستد كنيد اگر بخواهيد اجاره بدهيد من مستأجر خوبيام بخواهيد بفروشيد من خريدار خوبيام چه كار ميخواهيد بكنيد بالأخره شما عمري داريد علمي پيدا كرديد قدرتي پيدا كرديد آن هم من به شما دادم آن را در چه راهي ميخواهيد صرف بكنيد بالأخره كسي كه سرمايهاي دارد اين سرمايه را يا در خريد و فروش به كار ميبرد يا در اجاره فرمود كجا ميخواهيد مصرف بكنيد؟ اگر بخواهيد اجاره بدهيد من مستأجر خوبيام اجرت خوبي ميدهم اين تعبير اجر در قرآن كم نيست اجر براي جايي است كه انسان بر اساس عقد اجاره كار ميكند اگر بخواهيد اجير من بشويد من به شما اجاره ميدهم مِلك و مال و عِرض و آبرويتان را به من اجاره بدهيد من مالالاجاره ميدهم بالأخره اجر ميدهم; اين تعبير اجير براي اين. اگر بخواهيد بالاتر از اجير و اجاره باشيد نميخواهيد موجر باشيد نميخواهيد مستأجر باشيد نميخواهيد بر اساس اجاره درآمد داشته باشيد ميخواهيد بر اساس فروش درآمد داشته باشيد خب به من بفروشيد ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾[5] فرمود من بهترين اجرت را به شما ميدهم (يك) بهترين بها را هم به شما ميدهم (دو) از من بهتر شما در عالَم پيدا نميكنيد چرا؟ براي اينكه شما اگر خواستيد چيزي را بفروشيد ولو سود هم ببريد بالأخره كالا را ميدهيد آن بها را ميگيريد منتها بها براي شما سودآور است ولي كالا را از دست داديد اگر خواستيد اجير بشويد براي صاحبكارتان كار ميكنيد يك اجرت خوبي ميگيريد ولي بالأخره يك كار را تحويل صاحبكار ميدهيد ولي اگر خواستيد با من معامله كنيد من عوض و معوّض هر دو را به شما ميدهم اينچنين نيست كه چيزي از شما بگيرم حالا بر فرض شما جانتان, مالتان, خانهتان را در راه خدا صرف كرديد آنها كه شهيد شدند بدنشان را دادند آنها كه جانباز شدند اعضايشان را دادند آنها كه در اين دفاع مقدس آزاده شدند حريّتشان را دادند خداي سبحان در همه موارد خريدار خوبي است فرمود من بهترين خريدارم چرا؟ براي اينكه عوض و معوّض هر دو را به شما برميگردانم من كه جان شما را نميخواهم من جان شما را كامل كرده سالم كرده تقويت كرده تحويل شما ميدهم اين دستهايي كه جانبازان در راه خدا ميدهند فرمود من اين دست را تكميل كرده اجلال كرده ترفيع كرده تحويلش ميدهم بنابراين عوض و معوّض هر دو را به ما ميدهد اجرت و آن كار را هر دو را به ما ميدهد اين طور نيست كه اگر ما به خدا چيزي را اجاره داديم خودمان را اجير كرديم ـ معاذ الله ـ خدا محتاج به كار ما باشد اين را تكميل ميكند اضافه ميكند به ما برميگرداند اما اگر كسي با شيطان معامله كرد معامله با شيطان تنها خسارتآور نيست كه كسي خانهاي را بفروشد ضرر بكند اين طور نيست شيطان اگر طرف معامله شد عوض و معوّض هر دو را ميگيرد اگر ما را به عنوان اجير ـ خداي ناكرده ـ استخدام كرد هم اجرت را ميگيرد هم كار را شيطان اين است او سواري ميخواهد در سورهٴ مباركهٴ اسراء آمده است كه حرف شيطان اين است ﴿لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ﴾[6] احتَنَك باب افتعال است احتنك يعني حنك و تحت حنك او را گرفت صريحاً شيطان اعلام كرد كه من احتناك ميكنم ديديد اين سواركار وقتي مسلّط بود و بر اسب سوار شد حنك و تحت حنك اسب را ميگيرد افسارش را ميگيرد شيطان گفت من سواري ميخواهم و از عدّهاي هم سواري ميگيرد و خدا هم تكذيب نكرد نفرمود تو نميتواني سواري بگيري فرمود خب يك عدّه به تو سواري ميدهند ولي راه باز است گفت: ﴿لَأَحْتَنِكَنَّ﴾ من حنك, تحت حنك, افسار, دهنه اينها را ميگيرم و سواري ميخواهم بنابراين اگر كسي در تجارتش خواه به صورت بيع خواه به صورت اجاره با خدا معامله كرد خدا فرمود: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ﴾[7] به شما تبريك ميگويم براي اينكه با خدا معامله كرديد عوض و معوّض هر دو را به شما داد يعني اينچنين نيست كه انسان اگر مطلبي را در راه ذات اقدس الهي صرف كرد چيزي را از دست داده باشد نه, عين آن و عوض آن هر دو جمع ميشود ولي اگر ـ خداي ناكرده ـ با شيطان معامله كرد عوض و معوّض هر دو را ميبازد آن وقت در هنگام مرگ با دست تهي ميرود اين ماه مبارك رمضان براي همين كارها بود آن براهين ما را با انديشههاي صائب و روشن آگاه ميكند اين دعاها و مناجات ما را با انگيزه نوراني ميكند آن وقت ما تشنه لقاي اوييم راحتيم چيزي براي ما جاذبه ندارد و چيزي براي ما به عنوان يك هدف, ارزشي داشته باشد اين طور نخواهد بود اگر كسي ـ انشاءالله ـ اهل قرآن بود پيام قرآن اين است كه با يك دست ما را با برهان آشنا ميكند با دست ديگر با عرفان هم راه عقل را و هم راه قلب را ميگشايد آن وقت انسان راحت ميرود فرمود: ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ﴾ اما ﴿تَضَرُّعاً﴾ شما ميبينيد در دعاي كميل وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) دارد كه ما بالأخره با دشمن دروني يعني شيطان بايد بجنگيم, جنگ هم كه بدون سلاح نميشود انساني كه مسلّح نيست كه نميتواند بجنگد بهترين اسلحه در جنگ با هوس درون و وسوسه ابليس همان اشك است «و سلاحه البكاء»[8] خب كسي كه اهل ناله نيست مسلّح نيست اين همهاش ميخندد همهاش خوشحال است خب اين اسلحه ندارد وقتي اسلحه نداشت شيطان بر او مسلّط ميشود آن كه اهل ناله است مسلّح است اين در دعاي نوراني كميل بود, در دعاي ابوحمزه ثمالي هم وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) از ذات اقدس الهي مسئلت كرد خدايا كمك بكن كه من اشك بريزم «و أعنّي بالبكاء»[9] ميبينيد بعضيها ولو در مجلس سيّدالشهداء(سلام الله عليه) هم باشند حالت گريه ندارند چون عمري را با خنده گذراندند خب اينها مسلّح نيستند آن وقت به اندك چيزي تسليم شيطان ميشوند وجود مبارك امام سجاد در اين دعاي ابوحمزه ثمالي به ما آموخت به خدا عرض كنيم خدايا كمكي بكن كه من اهل ناله باشم. جريان كربلا مستحضريد كه در تاريخ بيسابقه است قبلاً كه اتفاق نيفتاد مثل كربلا بعداً هم الي يوم القيامه كسي مثل حسين بن علي نميآيد بنابراين اين در تاريخ تك است اما زينب كبرا(سلام الله عليها) در اين مجلسين آنجا كه جاي سخنراني و جاي حماسه و جاي مقاومت بود گريه نكرد تنها شد البته گريه كرد اين ميشود عظمت! پس اين گريه يك سرمايه است اين سرمايه را انسان بايد به پاي دوست بريزد فرمود انساني كه اهل اشك است تسليم دشمن نميشود نه دشمن درون نه دشمن بيرون كه ما همه اميدواريم ذات اقدس الهي با عنايتش با همه ما رفتار بكند و توفيقي عطا كند كه هم با براهين, مسئله توحيد براي ما حل بشود هم با اشك و ناله و آه و دعاي قلبي اين فضيلت الهي نصيب ما بشود تا ما عبد صالح او باشيم! من مجدّداً مقدم شما برادران و خواهران مخصوصاً گراميان اهل قرآن را ارج مينهم از خداي سبحان مسئلت ميكنيم كه اعمال و عبادات همه شما مقبول باشد! اين زلزلهزدههاي آذربايجان هم مورد عنايت وليّاش قرار بگيرند! اين اجلاس سران كشورهاي غير متعهّد هم به سود اسلام و مسلمانها و بيداري اسلامي خاورميانه ختم بشود! ايران اسلامي هم سربلند و پيروز در اين مهماني برآيد و پيام انقلاب اسلامي هم ـ انشاءالله ـ به كلّ خاورميانه برسد و اين بيداري اسلامي از مصر تا بحرين ـ انشاءالله ـ در آينده نزديك ثمربخش باشد و همه دشمنان اسلام مخصوصاً استكبار و صهيونيسم بدانند خدا اهل اِمهال است اما اهل اهمال نيست اين را هم استكبار بداند هم صهيونيسم اين دو اصلي است كه قرآن كريم صريحاً اعلام كرد فرمود خدا اهل امهال است مهلت ميدهد ولي اهل اهمال نيست كه مهمل بگذارد به موقع ميگيرد نوح فرمود خدا شما را ميگيرد بعد از 950 سال گرفت ممكن نيست در جايي در قرآن در آيهاي سخن از اهمال الهي باشد در نظام هستي جاي مهمل كاري نيست اين را استكبار بداند اين را صهيونيسم بداند ولي مهلت هست مهلت چيز خوبي است براي اينكه حجّت الهي بالغ بشود آنها كه بين اهمال و امهال فرق نگذاشتند در عذاب اليم هستند.
پروردگارا نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما!
حوزهها و دانشگاهها و مراكز فكري و فرهنگي را در سايه وليّات حفظ بفرما!
مشكلات مملكت را چه در بخش مسكن چه در بخش اقتصاد چه در بخش فرهنگ و حجاب و عفاف و اخلاق از همه جهات در سايه عنايت وليّات برطرف بفرما!
جوانهاي ما مخصوصاً اين عزيزان و فرزندان ما را تا روز قيامت از هر گزندي محافظت بفرما!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 55.
[2] . سورهٴ انعام, آيهٴ 43.
[3] . سورهٴ انعام, آيهٴ 163.
[4] . تهذيبالأحكام, ج2, ص74.
[5] . سورهٴ توبه, آيهٴ 111.
[6] . سورهٴ اسراء, آيهٴ 62.
[7] . سورهٴ توبه, آيهٴ 111.
[8] . مصباحالمتهجد، ص850.
[9] . مصباحالمتهجد، ص591.