جلسه درس اخلاق (1391/03/11)

05 01 2022 375846 شناسه:

جلسه درس اخلاق (1391/03/11)

دانلود فایل صوتی
 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بيته الأطيبين الأنجبين سيّما بقيّة الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!

مقدم شما مهمانان بزرگوار علما, فضلا, عزيزان حوزوي, مبلّغاني كه از طرف دفتر محترم تبليغات به مناسبت ماه پربركت رجب و سالگرد رحلت امام راحل(رضوان الله تعالي عليه) هجرت مي‌كنند و مقدم دانشجويان گرامي و برادران و خواهران طلبه حوزه‌هاي قم, مشهد و اماكن پربركت ديگر را گرامي مي‌داريم گزارشي كه مسئول محترم دفتر تبليغات ارائه كردند نشانه عزم جزمي اين بزرگواران برايه دايت مردم است.

بحث‌هاي روز پنج‌شنبه در دو بخش خلاصه مي‌شد بخشي به مسائل اخلاقي برمي‌گشت بخشي هم به شرح كوتاه نهج‌البلاغه. سلسله بحث‌هاي اخلاقي به اينجا رسيد كه قرآن كريم به ما مي‌فرمايد شما به طرف خداي سبحان با كَدْح و كوششي در حركت  هستيد و بالأخره خدا را ملاقات مي‌كنيد ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ[1] مهم‌ترين بحثي كه پيرامون آيه است اين است كه محلّ ملاقات كجاست معناي كَدْح اين است كه شما با سفر اقليمي به جايي مي‌رسيد كه خدا را ببينيد در حالي كه خدا ﴿مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ[2] معناي آيه اين است كه انسان با مرگ وارد صحنه برزخ مي‌شود وارد ساهره قيامت مي‌شود و مسئله ميزان و تطاير كتب و انطاق جوارح و اينها را مي‌گذراند بعد خدا را مي‌بيند با اينكه فرمود: ﴿نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[3] اين ميقات و ميعاد كجاست كجا خدا را ملاقات مي‌كنيم؟ اخلاق سهم تعيين‌كننده‌اي در تعيين محلّ ملاقات دارد اين‌چنين نيست كه ـ معاذ الله ـ خداوند بعد از عبور از عقبه‌هاي كئود آنجا جا داشته باشد و ما بعدها با سفر اقليمي خدا را ملاقات كنيم اگر او «أقرب إلينا مِن حبل الوريد» است اگر ﴿مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾ با ماست معلوم مي‌شود كه ما بايد يك سير انفسي بكنيم نه سفر آفاقي, سفر آفاقي نه مشكل استجابت دعا را حل مي‌كند كه ماه پربركت رجب فصل آن است نه جريان ميقات و ملاقات با خدا را حل مي‌كند.

 مستحضريد از پربركت‌ترين ماه‌هايي كه دعا در آن مستجاب مي‌شود ماه پربركت رجب است و خداي سبحان مرتّب فيضش دارد ريزش مي‌كند چه كساني كه از او بخواهند چه كساني كه از او نخواهند «يا مَنْ يُعْطي‏ سأله يا مَن يُعطي مَن لَمْ يَسْألْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ‏ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً»[4] لكن آن كه او را نشناخت و از او نخواست فيضي جز فيض زودگذر دنيا دريافت نمي‌كند و همين نعمتي كه در سورهٴ مباركهٴ «توبه» فرمود: ﴿فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا[5] نصيب او مي‌شود وگرنه در قرآن فرمود: ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِي الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ﴾ فرمود معاني آيات من, حقايق آيات من, واقعيت‌ها را به افراد مستكبر و متكبّر نمي‌دهم من جلوي اين آيات را مي‌گيرم نمي‌گذارم آن طرف برود و آنها را هم نمي‌گذارم دسترسي به اين معارف پيدا كنند ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِي الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ[6] آنها را طرد مي‌كنم نمي‌گذارم آنها آيات الهي را بفهمند براي اينكه ما اين آيات را چندين بار عرضه كرديم ﴿هُديً لِلنَّاسِ[7] بود آنها بي‌اعتنايي كردند ما صبر كرديم آنها ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ[8] ما صبر كرديم آ‌نها گفتند محجور است صبر كرديم گفتند اسطوره است ما صبر كرديم از آن به بعد ديگر توفيق فهم را از آنها گرفتيم ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِي الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ﴾ بنابراين اگر در دعاي پرفيض رجب آمده است «يا مَنْ يُعْطي‏ مَنْ لَمْ يَسْألْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ‏» آن مواهب والاي الهي را ذات اقدس الهي به آنها عطا نخواهد كرد آنچه خداي سبحان به انسان‌هاي مؤمن عطا مي‌كند مي‌گوييم: ﴿هَبْ لَنَا مِن لَدُنْكَ رَحْمَةً[9] هرگز چنين نعمتي را خداي سبحان به بيگانه‌ها عطا نمي‌كند. اخلاق سهم تعيين‌كننده دارد در كيفيت استجابت دعا چرا؟ براي اينكه معيار استجابت, اضطرار داعي است ﴿أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ[10] گرچه هر موجودي از خدا سؤال مي‌كند و هر لحظه فيض دريافت مي‌كند ﴿يَسئَلُهُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ[11] همگان سؤال مي‌كنند فيض او هم دائمي است اما چه سؤال مي‌كنند چه چيزي مي‌گيرند چه چيزي نصيب آنها مي‌شود مهم است. اخلاق سهم تعيين‌كننده در دو چيز دارد يكي اينكه به انسان مي‌فهماند از خدا چه بخواهد يكي اينكه به انسان مي‌فهماند چطور بخواهد گفتند چيزي بخواهيد كه بماند و مي‌ماند و با شماست و شما را ياري مي‌كند و همراهي مي‌كند برخي از امور است كه ما آن را رها مي‌كنيم آن ما را رها نمي‌كند همين تعلّقات مالي است معناي مرگ اين نيست كه آن پزشك معالج گواهي دفن بدهد اين يك مرگ طبّي است كه انسان را دفن مي‌كنند معناي مرگ, انتقال از دنيا به برزخ است ولي اين انتقال كار آساني نيست هر كسي به آساني وارد برزخ نمي‌شود اينكه مي‌گويند سَكَرات الموت فشار جان دادن ناظر به همين بخش است مشكل ما در حال مرگ اين است كه ما اين مواد را رها مي‌كنيم ولي تعلّق به اين مواد ما را رها نمي‌كند درد ما از اينجا شروع مي‌شود چرا يك معتاد را گرفتند دردش شروع مي‌شود براي اينكه متعلَّق عادت را از او مي‌گيرند (يك) تعلّق همچنان باقي است (دو) تعلّق بدون متعلَّق دردآور است (سه) ما كه مي‌ميريم همه مواد را از ما مي‌گيرند (يك) تعلّق مانده است (دو) تعلّق بدون متعلَّق, فشارآور و دردآور است اين همان فشار جان دادن است (سه) اخلاق كاري كه مي‌كند مي‌گويد آنچه جزء لوازم زندگي است تهيّه كن ولي متعلّق به آنها نباش آنها را به دل راه نده آنها زينت شما نيستند كلّ آنچه در زمين است زينت زمين است ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا[12] نه «لكم» اگر باغ است اگر راغ است و اگر خانه است و اگر فرش است و اگر اتومبيل است همه اينها زينةالأرض است نه زينةالإنسان ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا﴾ نه «لكم» آنكه در سورهٴ مباركهٴ حجرات است مشخص كرد فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ[13] اين زينتِ جان شماست جمال جان شماست جلال جان شماست با شما هم هست شما را آبرومند مي‌كند پس زينةالأرض مشخص است زينةالسماء هم مشخص شد اگر كسي به اين فكر بود كه به زير آورد چرخ نيلوفري را بر فرض با سفينه‌ها وارد كرات ديگر شد اين ستاره‌ها را هم تسخير كرد باز زينت انسان اين ستاره و شمس و قمر نيست فرمود: ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[14] اينها زينةالسماء هستند نه زينةالانسان, زينت انسان همان حقيقتِ ادراك و علم و معرفت و ايمان است كه با اوست ﴿حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾ اخلاق اين چيزها را به آدم مي‌فهماند آدم راحت زندگي مي‌كند و راحت هم مي‌ميرد هيچ لذّتي براي مؤمن به اندازه لذّت مرگ نيست هيچ! در آن حال ائمه را مي‌بيند[15] ما كه الآن تمام افتخارمان اين است كه مثلاً ضريح مطهّر سيّدالشهداء را ببوسيم اگر خود حضرت را زيارت بكنيم چه مي‌شود هيچ يعني هيچ به نحو سالبه كليه هيچ لذّتي براي مؤمن به اندازه لذّت مرگ نيست اخلاق كارش اين است به آدم مي‌گويد چيزي كه تو را رها مي‌كند و اگر تو به او دل ببندي او تو را رها نمي‌كند به عذاب اليم گرفتار مي‌كند رهايش كن به مقداري كه آبرو تأمين بشود خب تأمين مي‌كني ولي دل نبند شما وقتي براي حج و عمره و امثال ذلك به سرزمين وحي مي‌رويد بالأخره در مسافرخانه‌اي زندگي مي‌كنيم اين مسافرخانه را در حدّ مسافرخانه مي‌شناسيد نه بيش از آن, اگر به ما گفتند دنيا مسافرخانه است يعني همين آن وقت آدم راحت زندگي مي‌كند.

مطلب دوم آن است كه دعا در ماه پربركت رجب مستجاب است خب البته خداي سبحان يك اصل كلي را در سورهٴ مباركهٴ بقره بيان كرد حقيقتي را هم در سورهٴ مباركهٴ نمل آنكه در سورهٴ مباركهٴ بقره بيان كرد فرمود: ﴿إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ[16] آنچه در سورهٴ مباركهٴ نمل است اين است كه ما مضطر را جواب مي‌دهيم ﴿أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ[17] علم آدم را مضطر نمي‌كند اخلاق آدم را مضطر مي‌كند بيان ذلك اين است كه ما در براهين عقلي, فلسفي, كلامي همه اين حرفها را شنيديم كه انسان محتاج است ممكن است ممكن, واجب مي‌خواهد مخلوق است خالق مي‌خواهد فقير است غني مي‌خواهد اين حرف‌ها حق است اين حرف‌ها برهان است ولي علم حصولي است مفهوم است صورت ذهني است ما مي‌گوييم ما مضطرّيم نسبت به ذات اقدس الهي و درست هم مي‌گوييم برهان هم است حق هم است اما اين اضطراري كه ما با مفهوم و علم حصولي ثابت كرديم اين اضطرار است به حمل اوّلي و استقرار و اختيار است به حمل شايع ما كه در اين حال نمي‌لرزيم ما آراميم و حرف مي‌زنيم و مي‌فهميم و درست هم مي‌گوييم, مي‌گوييم ما بيچاره‌ايم مضطرّيم و خدا مي‌خواهيم اين به درد علم مي‌خورد اما اگر به كسي گفتند كه پسرت را يا برادرت را مي‌خواهند وارد اتاق عمل بكنند او با برهان كه مضطر نيست اين با وجدان مضطر است آن اضطرار, اضطرار به حمل شايع است يعني شخص مضطرّ واقعي است اما اين اضطرارهايي كه ما در حوزه‌ها درس و بحث داريم اين اضطرار به حمل اوّلي است نه اضطرار به حمل شايع ما مي‌گوييم انسان مضطر است هر مخلوقي مضطر است هر ممكني مضطر است ما در كمال نشاط اين حرف‌ها را مي‌زنيم اين اضطرار به حمل اوّلي است اين فقط به درد برهان و علم و سواد مي‌خورد آن اضطراري كه مي‌گويند الآن شما را مي‌خواهند وارد اتاق عمل بكنند آن اضطرار به حمل شايع است وقتي اضطرار به حمل شايع شد اين شخص مي‌شود مضطرّ به حمل شايع وقتي مضطرّ به حمل شايع شد همين كه بگويد «يا الله» جواب مي‌شنود اخلاق ما را مضطر به حمل شايع مي‌كند آن وقت اين فصل, بهار استجاب دعاست اين دعاها را يا در نماز مي‌خوانيد يا بعد از نماز مي‌خوانيد وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: «إنّ الله جواد يُحبّ الجود و مَعالي الامور و يَكره سفسافها»[18] همّت‌هاي بلند, فكرهاي بلند داشته باشيد براي خودتان براي بستگان‌تان براي همشهري‌هايتان براي هم‌كيشانتان براي كلّ جوامع بشر كه اينها بيدار بشوند دعا كنيد بيداري خاورميانه را انسان در ادعيه در نظر داشته باشد چون براي خدا فرق نمي‌كند انسان بگويد خدايا مشكل مرا حل كن يا بگويد مشكل اين هفت ميليارد را حل كن چون او «فاعلٌ لا بمعني الحركات»[19] طبق بيان نوراني حضرت امير در نهج‌البلاغه خب اگر خدا با حركت ـ معاذ الله ـ مي‌خواست كار كند بين قليل و كثير فرق بود اما او با اراده كار مي‌كند شما الآن اراده كنيد يك قطره آب در صحنه ذهنتان حاضر بشود كرديد, اراده كنيد كه اقيانوس كوير را در ذهنتان حاضر كنيد كرديد با اراده وقتي بنا شد كسي كار بكند چه قليل چه كثير هر دو نزد خدا سبك است نه اينكه يكي سبك است يكي سبك‌تر «فاعلٌ لا بمعني الحركات» اگر اين است خب ما چرا حوايج همه را نخواهيم وقتي ديگران مشكلشان حل شد ما هم راحتيم بخش وسيعي از ناامني و نااماني براي همين مشكلاتي است كه ديگران دارند اگر مشكلات اينها برطرف بشود خب همه راحت‌اند.

بنابراين اوّلين اثري كه اخلاق دارد اين است كه انسان راحت زندگي مي‌كند انسان را وادار مي‌كند راحت زندگي كند فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَي وَاتَّقَي ٭ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَي ٭ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَي[20] به آساني كار خير انجام مي‌دهد به آساني راست مي‌گويد به آساني از رشا و ارتشا مي‌گذرد به آساني باوفاست به آساني اهل نماز شب است به آساني كارهاي خير انجام مي‌دهد ﴿فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَي﴾ بعد هم در هنگام مرگ راحت است خوب زندگي كرده آبرومندانه زندگي كرده و بعد به ديگري سپرده و دعاهاي او هم مستجاب است براي اينكه او حالت اضطرار را تحصيل كرده اين مضطر را انسان با فلسفه و كلام مي‌تواند بفهمد برهان مي‌تواند اقامه كند ولي آن به درد علم مي‌خورد اما اين شخص اضطرار را در خودش ايجاد كرده لذا مي‌شود مستجاب‌الدعوه. يك بيان نوراني از امام حسن(سلام الله عليه) است كه فرمود: «أنا الضامن لمن لم يَهجُسْ في قلبه الاّ الرضا أن يدعُوَ الله فيُستَجابَ له»[21] فرمود منِ حسن‌ بن علي ضامن مي‌شوم اگر كسي به مقام رضا رسيد دعاي او مستجاب مي‌شود اين مي‌شود مستجاب‌الدعوه براي اينكه واقعاً از همان او مي‌خواهد از وجود مبارك صادق(سلام الله عليه) سؤال كردند چرا دعاهاي ما مستجاب نيست؟ فرمود: «لأنّكم تَدعون مَن لا تعرفون»[22] كسي را مي‌خوانيد كه نمي‌شناسيد شما يك مفهوم واجب‌الوجود ثابت كرديد عالم حادث است قديم مي‌خواهد ممكن است واجب مي‌خواهد فقير است غني مي‌خواهد نظم دارد ناظم مي‌خواهد اينها مفهوم است اينها به درد حوزه و دانشگاه مي‌خورد ولي به درد مسجد و حسينيه اينها نمي‌خورد آن حالت اضطرار مي‌خواهد اگر حالت اضطرار پيدا شد انسان هرگز خلاف نمي‌كند بويِ بد گناه او را مي‌رنجاند و گناه بدبوست اينها را ما باور كنيم حالا ما چون شامّه نداريم نبايد بگوييم گناه مگر بو دارد فرمود: «تعطّروا بالإستغفار» اين ماه رجب, ماه استغفار است فرمود خودتان را با استغفار معطّر كنيد «تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّكم روائحُ الذنوب»[23] بوي بد گناه شما را رسوا نكند يك وقت مي‌بيند بو در مي‌آيد انسان كاري مي‌كند حرفي مي‌زند جايي مي‌رود چيزي مي‌نويسد چيزي امضا مي‌كند كه آبرويش ريخته است فرمود: «تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّكم روائحُ الذنوب» همه ما مخصوصاً شما بزرگواراني كه مبلّغان الهي هستيد ـ نيازي به اين توصيه و سفارش نيست بحمدالله واجد اين هستيد ولي ـ همه ما بايد مواظب باشيم كه اين فضاي دهن را مطهّر نگه بداريم فرمود: «طهّروا أفواهكم فإنّها طُرُق القرآن»[24] فرمود دهن‌تان را پاك كنيد خب اگر غذاي شبهه‌ناك وارد بشود حرف شبهه‌ناك بيرون بيايد اين فضا را آلوده مي‌كند فرمود از فضاي آلوده قرآن بيرون بيايد اثر ندارد «طهّروا أفواهكم فإنّها طُرُق القرآن» مگر نمي‌خواهيد قرآن بخوانيد مگر نمي‌خواهيد با آيات الهي مردم را روشن كنيد خب اگر شما از سرچشمه آب زلال گرفتيد ولي در يك كانال و مَجرا و شير آلوده ريختيد خب آلوده مي‌شود ديگر آلوده هم اثر ندارد «طهّروا أفواهكم فإنّها طُرُق القرآن» فرمود دهن را پاك كنيد خب دهن با چه چيزي پاك مي‌شود تنها دندان كه نيست زبان هست كام هست دندان هست فضا هست همه اينها را مي‌گويند دهن خب اگر غذاي بد برود يا حرف بد بيرون بيايد اين ديگر آلوده مي‌كند به ما گفتند: ﴿وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ[25] اينها رجس است آن وقت اخلاق كاري مي‌كند كه انسان واجد اين شرايط مي‌شود آن وقت وقتي دعا كرد براي بيداري خاورميانه آن دعا اثر دارد وقتي دعا كرد براي استقلال كشورش اثر دارد دعا كرد براي حلّ مشكلات مسلمان‌ها اثر دارد.

 من مجدّداً مقدم شما بزرگواران را گرامي مي‌دارم در آستانه ميلاد جوادالأئمه وجود مبارك امام نهم(عليه و علي آبائه الأطيبين و أبنائه الأنجبين آلاف التحيّة و الثناء) هستيم ميلاد آن حضرت را هم گرامي مي‌داريم شما بزرگواراني هم كه مهاجران الي الله هستيد «مَن يَخرج من بيته مهاجراً إلي الله» اميدواريم جعلكم مباركاً أينما كنتم هر جا هستيد منشأ خير و رحمت و بركت باشيد پيام الهي را منتقل كنيد و از ذات اقدس الهي بخواهيد كه امر فرج وليّ‌اش را تسريع بفرمايد!

نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّ‌اش حفظ بفرمايد!

مشكلات مملكت و مسائل اقتصادي و مسكن و ازدواج جوان‌ها را در سايه عنايت وليّ‌اش برطرف بفرمايد!

روح مطهّر امام راحل را كه سالگرد رحلت ملكوتي آن حضرت است با انبيا محشور بفرمايد!

ارواح شهداي انقلاب و جنگ را با شهداي صدر اسلام محشور بفرمايد!

پروردگارا! جوان‌ها را مورد عنايت وليّ‌ات قرار بده!

مشكلات آنها مخصوصاً در بخش تحصيل و ازدواج را برطرف بفرما!

فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت قرار بده!

آبروي ما را در دنيا و آخرت حفظ بفرما!

و اين عزيزان كه مهاجران و مسافران الهي‌اند را مشمول ادعيه وليّ‌ات قرار بده!

«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 


[1] . سورهٴ انشقاق, آيهٴ 6.

[2] . سورهٴ حديد, آيهٴ 4.

[3] . سورهٴ ق, آيهٴ 16.

[4] . اقبال الأعمال, ص644.

[5] . سورهٴ توبه, آيهٴ 55.

[6] . سورهٴ اعراف, آيهٴ 146.

[7] . سورهٴ بقره, آيهٴ 185.

[8] . سورهٴ آل‌عمران, آيهٴ 187.

[9] . سورهٴ آل‌عمران, آيهٴ 8.

[10] . سورهٴ نمل, آيهٴ 62.

[11] . سورهٴ الرحمن, آيهٴ 29.

[12] . سورهٴ كهف, آيهٴ 7.

[13] . سورهٴ حجرات, آيهٴ 7.

[14] . سورهٴ صافات, آيهٴ 6.

[15] . الكافي, ج3, ص127 و 128.

[16] . سورهٴ بقره, آيهٴ 186.

[17] . سورهٴ نمل, آيهٴ 62.

[18] . الجعفريات (محمد بن محمد بن اشعث كوفي), ص196.

[19] . نهج‌البلاغه, خطبه 1.

[20] . سورهٴ ليل, آيات 5 - 7.

[21] . الكافي, ج2, ص62.

[22] . فلاح السائل, ص107.

[23] . وسائل الشيعه, ج16, ص70.

[24] . ارشاد القلوب, ج1, ص184.

[25] . سورهٴ مدثر, آيهٴ 5.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments