به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: جلسات درس اخلاق هفتگی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء از سر گرفته شد.
آیت الله العظمی جوادی آملی در نخستین جلسه درس اخلاق هفتگی خود در سال تحصیلی جدید حوزه های علمیه، با تسلیت ماه عزای سید و سالار شهیدان اظهار داشتند: این شعار رسمی ما در ایام ماتم سالار شهیدان(سلام الله علیه) یعنی «أعظم الله اجورنا و اجوركم» پیامی برای ما دارد: در جمله دوم عرض میكنیم خدای سبحان آن توفیق را به ما بدهد كه ما خونبهای حسین بن علی(سلام الله علیه) را بگیریم. یك وقت است انسان دعا میكند كه خدا توفیق بدهد كه ما راه حسین بن علی(علیه السلام) را برویم این دعای خوبی است اما این دعا، منزلت آن پیام را نمیرساند. این پیام میگوید من یك وظیفه و حقّی دارم و این حق را خدا برای من قرار داده است و آن، این است كه در قرآن فرمود اگر پدر كسی را شهید كردند ولیّ دم حق قصاص دارد، ما می گوییم پدرمان را شهید كردند، این حق مسلّم ماست كه خونبهای حسین بن علی(علیه السلام) را بگیریم، نه چون امام ماست، چون پدر ماست. لذا این پیام خیلی والاست و منزلت عالیه شیعیان را در اینجا به ما میفهماند.
ایشان ادامه دادند: از خدا میخواهیم كه خونبهای حسین بن علی(علیه السلام) را بگیریم، برای اینكه ما فرزند حسین بن علی(علیه السلام) هستیم، چرا؟ چون وجود مبارك پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) صریحاً اعلام كرد هر كس كه به دنیا میآید بالأخره شناسنامه او را پدر و مادر او تأمین میكنند، اما وقتی بالغ شد خودش باید شناسنامه خودش را بگیرد و ما حاضریم شما را به عنوان فرزندی قبول كنیم ،بیایید فرزندان ما بشوید «أنا و علی أبوا هذه الامّة». این پیام عاشوراست، سخن از امامت و امّت نیست، سخن از پدری و فرزندی است، در حقیقت شیعه، فرزند حسین بن علی(علیه السلام) است.
معظم له تاکید داشتند: عاشورا برای ما یك مكتب فرهنگی و فكری است و ما که شیعه شدیم این شناسنامه را گرفتیم و شدیم فرزندان پیامبر و علی و حسین(علیهم السلام)؛ لذا ما خون خواه اینها هستیم. امیدواریم محرم و صفر و سایر ایام سوگ و ماتم با این جلال و شكوه برگزار شود.
آیت الله العظمی جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود به شرح نامه 66 و 67 نهجالبلاغه پرداختند و بیان داشتند: نامه 66 نهجالبلاغه، نامهای است به عبدالله بن عباس، که وجود مبارك حضرت امیر(علیه السلام) در آن دستور رهبری حاجیان و زائران بیت الله الحرام و مراسمی كه در عرفات و منا هست را به وی گوشزد میكند.
ایشان ادامه دادند: در این نامه حضرت اشاره می کند به اینکه، گاهی انسان به چیزی میرسد كه نیاز به خوشحالی ندارد و برای آن بیتابی و شادمانی كردن وجهی ندارد، یك روزیای است كه ذات اقدس الهی برای شما مقرّر كرده و حتماً میرسد. چون ما یك حساب و كتابی نزد پروردگار داریم، بعضی از چیزها نصیب ماست و بعضی از چیزها نصیب ما نیست، آنچه نصیب ماست نباید ما را خوشحال کند و آنچه نصیب ما نیست و نباید به ما برسد نباید ما را نگران کند، این نامهها متّخذ از قرآن كریم است، در سوره مباركه حدید شما این مضمون را مطالعه میكنید و خود حضرت امیر علیه السلام هم این آیه را به عنوان سند زهد ذكر كرده و فرمود حقیقت زهد در این دو جمله قرآن كریم مطرح شده كه اگر چیزی به شما رسید خوشحال نشوید طوری كه از وظیفهتان جدا شوید و اگر چیزی از شما گرفته شد نگران نباشید بلکه اگر چیزی به انسان رسید، انسان باید شاكر باشد و اگر نرسید، باید صابر باشد.
معظم له تصریح داشتند: دنیا یك تجارتخانه است و در این تجارتخانه انسان، عمر میدهد تا یك چیزی بگیرد، چیزی كه یا بهتر از عمر باشد یا لااقل معادل با عمر باشد. اگر خدای ناكرده ما با شیطان و دنیا معامله كنیم خسارت میبینیم، خسارت معنایش این نیست كه ما سرمایه را بدهیم و سودی نبریم یا از سرمایه ما كم شود بلکه خسارتی كه در دادوستد با شیطان است این است كه عوض و معوّض هر دو را او میبرد. یعنی ما را به بند میكشد چیزی هم به ما نمیدهد.
آیت الله العظمی جوادی آملی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به فرازهایی از خطبه قاصعه حضرت امیر علیه السلام خاطرنشان کردند: چقدر بیان حضرت در این خطبه قاصعه بلند است؛ فرمود من خیرخواه شما هستم، لذا به شما می گویم این غدّه بدخیم نفس كه غرور و خودخواهی است را باید بگذارید كنار، اگر كسی مشكلی دارد مبادا به او بگویی الآن برو و فردا بیا! اینکه انسان مشكلی كسی را حل نكند را که حضرت اصلاً در نامه خود ذكر نكرد، چون آن را قابل ذكر ندانست، بلکه می فرماید باید به مشکل مردم در اسرع وقت رسیدگی شود. تاریخ یادتان نرود، دین را رها نكنید، برای هیچ چیز به جان هم نیفتید، این اختلاف یك غدّه بدخیم است و تمام این خطرها ریشه در همین هوای نفس دارد.
معظم له اذعان داشتند: وقتی حكومت، حكومت مردمی است كه قلب مردم شفاف و صاف باشد و هیچ رنجی از مسئولین نداشته باشند، چنین ملتی در صحنه می ماند وگرنه داشتن رهبر خوب یك طرف قضیه است، مادامی كه همه مسئولین به دستورات رهبر عمل كنند و مردمی باشند، چهره به چهره باشند، مشكلات اختلاس و نجومی در بین آنها نباشد، مشكلات دیگر نباشد ملت نیز در صحنه خواهند ماند و اگر خدای ناكرده مشكلات یكی پس از دیگری رخنه كرد، رهبر اگر علی بن ابیطالب(علیه السلام) هم باشد آن حكومت یقیناً شكست می خورد.