بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة والسلام علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمّة الهداة المهديّين سيّما خاتم الأنبياء (صلي الله عليه و آله و سلم) و خاتم الأوصياء (عليهمالسلام) بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرء إلي الله.
پرواز شهيد در پرتو وحي و ولايت
پرواز مرغ باغ ملكوت شهادت، با استعانت از انديشهٴ ناب و استمداد از انگيزهٴ خالص است. سالك كوي شهادت، ره توشهاي به نام معرفت خدا و زاد راهي به عنوان نصرت دين او دارد. راهيِ ميدان ايثار، سرمايهاي به نام هجرت از تكاثر به سوي كوثر، و دلمايهاي به عنوان شوق لقاء الله دارد. همهٴ اين نعمتها را در پرتو وحي آهنگين خدا و در ظلّ ولايتمداري اهل بيت عصمت (عليهمالسلام) به دست ميآورد.
مقام شهيدان در مكتب وحي
آن جا كه خداوند فرمود: ﴿إذا قُرء القرءان فاستمعوا له و أنصتوا﴾[1]، شاهدان صادق، كاملاً منتظر دريافت پيام الاهي شدند. آن جا كه خداي سبحان فرمود: ﴿إنّ الله اشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة يقاتلون في سبيل الله فيَقتُلون و يُقتَلون﴾[2]، در عرضهٴ مستقيم كالاي جان و مال حضور يافتند.
آن جا كه خداوند فرمود: ﴿و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة﴾[3]، در نهايت اخلاص و قوّت قَلب و بدن، آمادگي خود را اعلام داشتند.
آن جا كه خداوند فرمود: ﴿وقاتلوهم حتي لا تكون فتنةٌ ويكون الدّين كلّه لله﴾[4]، نبرد با هرگونه استعباد، استعمار، استثمار، استحمار، استبداد و... را پذيرفتند.
آن جا كه خداي تعالي فرمود: ﴿يريد الله أن يحقّ الحقّ بكلماته و يقطع دابر الكافرين ٭ ليحقّ الحقّ و يُبطَل الباطلَ و لو كرِه المجْرمون﴾[5]، هدفي جز اِحياي حق و غرضي غير از اِبطال باطل نداشتهاند.
آن جا كه خداي بزرگ فرمود: ﴿فقاتلوا أئمّة الكفر إنّهم لا أيمان لهم لعلّهم ينتهون﴾[6]، فهميدند دشمنهاي اصلي جامعهٴ بشري خونخواران استكباري هستند كه از اَيْمان، سوگندها، قطعنامهها، ميثاقهاي بين الملل و هرگونه پيمانپذيري استنكاف ميكنند. ممكن است كسي بيايمان باشد، ولي مزاحم نباشد؛ امّا بياَيمان، گرگِ خون آشامي است كه همگان از او منزجرند.
آن جا كه خداوند فرمود: ﴿إنفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا بأموالكم و أنفسكم في سبيل الله ذلكُم خيرٌ لكم إن كنتم تعلَمون﴾[7]، نقد جان بر كف و نقد مال در كَيْف كوشيدند و آنانكه از هزينهٴ اعزام محروم ماندند، مصداق بارز: ﴿تولّوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألاّ يجدوا ما ينفقون﴾[8] شدند و اشك اندوه ريختند كه چرا از همرزمان خود جدا شدند.
آن جا كه خداوند فرمود: ﴿يا أيّها النبيّ جاهد الكفّار و المنافقين و اغلظ عليهم و مأويهم جهنّم وبئس المصير﴾[9]، در دو جبههٴ كفر و نفاق مبارزه كردند و دشمن داخلي را چونان بيگانهٴ خارجي شناختند و از او تبرّي جستند.
آن جا كه خداي سبحان فرمود: ﴿أطيعوا الله و أطيعوا الرّسول و أُولي الأمر منكم﴾[10]. دستور عصر غيبت بقيّة الله (ارواح من سواه فداه) را فراگرفتند و از نائبان راستين اولي الامر واقعي، رهنمود خواستند و آنرا امتثال كردند و بالاخره، هر چه از قرآن كريم آموختند، اندوختهٴ خود ساختند و به ديگر رويكردها آويخته نشدند.
چون حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت وحي همتاي قرآن كريمند؛ «إنّى تاركٌ فيكم الثّقلين كِتابَ الله و عترتى...»، تمسّك و اعتصام به هر دو لازم، و ترك هر كدام به مثابهٴ ترك هر دو است. لذا، استماع كلام معصوم و اِنصات منصفانه و ناصحانه در پيشگاه آن، عامل سعادت خواهد بود. شاهدان واصل، هماره رهنمود اهل بيت عصمت (عليهمالسلام) را در كنار هدايت قرآن مجيد پذيرا بودند.
آن جا كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «جاهدوا أهوائكم تَملِكوا أنفسكم»[11] و «المُجاهدُ مَنْ جاهدَ نفسَه فى طاعة الله»[12]؛ به تزكيهٴ روح و تضحيهٴ نفس، مبادرت كردند و پيروزمندانه چنين سرودهاند:
عشق ديوانه است ما ديوانهٴ ديوانهايم ٭٭٭٭ نفس امّاره است ما امّارهٴ امّارهايم
آن جا كه رسول گرامي فرمود: «الجَنّة تحتَ ظِلال السُّيوف»[13]، عرصه را بر اهرمن مهاجم تنگ كردند و با تبلور خويش او را متواري ساختند.
آن جا كه پيامبر عظيم الشأن اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «مَنْ قُتل دونَ دينهِ فهو شهيدٌ»[14]، آمرانه به مرگ فرمان دادند: «اي مرگ اگر نمردهاي دريابم» و مترنّمانه سرودند:
گر زهر چيزي بِلَنگي دور شو ٭٭٭٭ راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ
مرگ اگر مرد است، آيد پيش من ٭٭٭٭ تا كشم خوش در كنارش تنگ تنگ
من از او جاني بَرَم بيرنگ و بو ٭٭٭٭ او زمن دَلْقي ستاند رنگ رنگ
جور و ظلم دوست را بر جان بنه ٭٭٭٭ ور نخواهي پس صلاي جنگ جنگ[15]
شهيدان در مكتب امير المومنين
چون اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب (عليهالسلام) باب مدينهٴ علم و حكمت است، لذا اِصغاي سخن آن حضرت عبادت خواهد بود. آن جا كه علي بن ابي طالب (عليهالسلام) فرمود: «و إنّما أنتم إخوانٌ علي دين الله، ما فَرَّق بينكم إلاّ خُبثُ السَّرائر و سوء الضَّمائر»[16]، پيمان برادري مستحكمتر كردند و با تطهير دل از لَوْث عصيان و رَوْثِ حبِّ جاه و فَرْثِ خود خواهي از «دار الغرور»، هجرت و به «دار القرار» باريافتند.
آن جا كه آن حضرت (عليهالسلام) فرمود: «إنّ أكرم المَوتِ الْقتل، و الّذى نفس ابنِ أبى طالب بيَدِه، لألف ضربةٍ بالسَّيف أهونُ علىَّ مِن ميتةٍ علي الفراش فى غير طاعة الله»[17]، جهان طبيعت را زير پا و فرا طبيعت را قبله ساختند و زمزمه كنان چنين گفتند:
عالَم ويرانه به جغدان حلال ٭٭٭٭ باد دو صد شنبه از آنِ جُهُود
دلهاي شفاف و حديث العهدِ فطريِ آنان، چنان مشتاق لقاي الاهي بود كه با تمام وجود چنين ميسرودند:
اندر جمال يوسف گر دستها بريدند ٭٭٭٭ دستي به جان ما بَر بنگر چهها بريديم
آن جا كه وليّ الله مطلق، حضرت علي بن ابي طالب (عليهالسلام) فرمود: «لا تَذوقُوا النَّوم إلاّ غراراً أو مَضمضة»[18]، شبها را چون روزْ بيدار و مراسم سحر را در سنگر انجام داده، هيچگونه هراس از ابرقدرتِ عصر به خود راه نميدادند و از اِرعاب بيگانهٴ مهاجم، خائف نبودند و چنين نجوا داشتند:
كي سرد شود عشق ز آواز ملامت ٭٭٭٭ هرگز نَرَمَد شير ز فرياد زنانه
درسي از مكتب فاطمي
چون عصمت خدا، حضرت فاطمهٴ زهرا (صلوات الله عليها) حجّت خداست، لذا تخضّع در ساحت صحبت او مايهٴ سعادت و پايهٴ نجات است. آن جا كه آن حضرت (عليهاالسلام) فرمود: «مَن أصعد إلي الله خالِصَ عِبادته، أهبط اللّهُ عزّ وجلّ إليه أفضل مَصلَحته»[19]، به اخلاص نيّت و عبادت مبادرت كردند و در اصلاح شئون علمي و عملي به مقدار ميسور كوشيدند.
دلا خود را در آينه، چو كژ بيني هر آينه ٭٭٭٭ تو كژ باشي نه آينه، تو خود را راست كن اول
شاگردان مكتب امام مجتبي
چون امام ممتحن، حضرت امام حسن مجتبي (عليهالسلام) فرمود: «والتَّقوي بابُ كلّ توبةٍ و رأسُ كلّ حِكمةٍ و شَرَفُ كلّ عَملٍ، بالتقوي فازَ من فاز من المتّقين»[20]، فهميدند كمال انسان در پروا از حبّ دنيا، و بيپرواييْ فرو رفتن در چاه شقاوت است. لذا، از آن برآمدند و به جاه سعادت رسيدند.
يكي ميرفت در چاهي، چو دَر چَهْ ديد او ماهي ٭٭٭٭ مَهْ از گردون ندا كردش من اين سويم تو لا تَعْجَل[21]
اقتدا به سيد الشهداء
و اما سالار شهيدان، حضرت امام حسين (عليهالسلام) رهبري تمام نهضتهاي بعد از كربلا را به خود اختصاص داد؛ پيروزي انقلاب اسلامي ايران به زعامت امام خميني (قدّسسرّه) و هماهنگي مراجع و علماي بزرگ و مساعدت امّت عظيمالشأن به بركت ائتسا و اقتدا به حضرت ابي عبدالله، سيّد الشهداء(روحي و ارواح العالمين لمضجعه الشريف الفداء) بوده است.
آن جا كه امام حسين (عليهالسلام) فرمود: «... به توصفُ الصِّفات لا بها يوصَف و به تُعرف المَعارِف لا بها يُعرف؛ فذلك الله لا سَمىّ لَه سُبحانَه لَيس كَمِثله شىء و هو السّميع الْبصير»[22]، عارفان، حكيمان، متكلّمان و پيروان معرفت توحيدي، به سلوك آشنا و به مقصد آگاه شدند و خداي يكتا را در علم و عَيْن، اصل هر چيز يافتند:
من جز احدِ صمد نخواهم ٭٭٭٭ من جز مَلِك اَبد نخواهم
بي او ز براي عشرت من ٭٭٭٭ خورشيد سبو كشد نخواهم
آن جا كه سيّد الشهداء (عليهالسلام) فرمود: «ليرغبُ المُؤمن فى لقاءِ اللّهِ مُحِقّاً فإنّى لا أري المَوت إلاّ سَعادة و لَا الْحياة مَع الظّالِمين إلاّ برماً»[23]، مشتاقانه و مفتاقانه چنين ميسرودند:
اگر جز تو سري دارم، سزاوار سرِ دارم ٭٭٭٭ و گر جز دامنت گيرم، بريده باد اين دستم
آن جا كه حسين بن علي (عليهالسلام) فرمود: «هيهات منّا الدَّنيّة»[24] و «هيهات منّا الذلّة»[25]، مستانه به استقبال شهادت رفتند و چنين ميگفتند:
مستي بيايد قيْ كند، مستي زمين را طيْ كند ٭٭٭٭ اين مَيْ مجو، و آن مَيْ بجو، كو جام غم كو جام جَمْ
در ختام با كمال فروتني، مسطور فوق كه در حجاب قصورْ مستور است، به منظور بزرگداشت سرداران و هزاران شهيد استان ولايتمدار و شرف خيز و شهيد پرور مازندران تحرير شد.
پروردگارا، ثار شهدا را دوام نظام اسلامي ايران تا ظهور وليعصر(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) قرار بده. مقام معظم رهبري، دولت و ملت را حفظ فرما.
عبداللّه جوادي آملي
ذي الحجة 1422 اسفند 1380
[1] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 204.
[2] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 111.
[3] ـ سورهٴ انفال، آيهٴ 60.
[4] ـ سورهٴ انفال، آيهٴ 39.
[5] ـ سورهٴ انفال، آيات 7 ـ 8.
[6] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 12.
[7] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 41.
[8] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 92.
[9] ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 73.
[10] ـ سورهٴ نساء، آيهٴ 59.
[11] ـ نهج الفصاحة، ج 1، ص 219.
[12] ـ همان.
[13] ـ همان، ص220.
[14] ـ همان، ص519.
[15] ـ كليات شمس تبريزي، ص 498، غزل 1327.
[16] ـ نهج البلاغة، خطبهٴ 113.
[17] ـ همان، خطبهٴ 123.
[18] ـ همان، نامهٴ 11.
[19] ـ مسند فاطمة (عليهاالسلام)، ص163.
[20] ـ تحف العقول، باب حِكم الامام الحسن (عليهالسلام).
[21] ـ ديوان شمس، ص 501.
[22] ـ تحف العقول، باب حكم الامام الحسين (عليهالسلام).
[23] ـ همان.
[24] ـ همان.
[25] ـ همان.