دهه فرخنده فجر يادآور سرنگوني و نااميدي فرعون هاي زمان به دست ابرمرد ميهن اسلامي است كه با پشتوانه مردم غيور و سعادت طلب اين سرزمين همراه بود. او كه با توكل و استعانت از خداي متعال، هستي خود را در طبق اخلاص نهاد و شجره طيّبه انقلاب اسلامي را با خون شهدايِ گلگون کفن آبياري و ثمره آن که استقلال و سرافرازي مردم ايران زمين بود را به ارمغان آورد. بدين مناسبت در اين نوشتار شخصيت آن امام خوبي ها را در بيان و بنان حکيم متأله حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در ابعاد مختلف علمي و عملي مورد توجه قرار مي دهيم.
يکي از وقايع تاريخي و به ياد ماندني تاريخ انقلاب اسلامي را سالروز ورود با شکوه امام امت به ميهن عزيزمان بايد دانست. او که با مقدمش بتهاي آهنين روزگار را لگد مال نمود و سايبان مؤمنين و مستضعفين جهان شد.
حضرت علامه جوادي آملي معتقدند:
كاري كه امام امّت (قدّس سرّه) انجام داد، در طيّ اين قرونبيسابقه بود. قرآن كريم بر عنصر «ابتكار» تكيه ميكند، چنانكه اگر موادّ فكري وجود داشت، و يك نفر بيش از ديگران و پيش از آنها قيام كرد و رهبري فكري و فرهنگي امّت را به عهده گرفت، ديگران همتاي او نيستند.
وقتي قرآن كريم كارهاي اعجاز انگيز را بازگو ميكند، روي سبقت و حقّ تقدّم آن انگشت ميگذارد. اكنون بنگريد، ببينيد قرآن كريم در جريان پيروزي حجاز چه ميگويد. در طليعه ي سوره ي مباركه ي حشر به مسلمانها ميفرمايد: (هو الّذى أخرجَ الّذين كفروا من أهل الكتاب من ديارهم لأوّل الحشر، ماظَنَنتُم أن يخرُجوا و ظنّوا أنّهم مانعتُهم حُصونُهم من الله). يعني تنها قدرت حجاز، يهوديان زردار و زورمند بودند. نه شما از نظر انديشه فكر ميكرديد كه آنها رفتني هستند و نه كاخهاي محكم آنها اجازه ميداد كه آنها فكر كنند كه متواري ميشوند، ولي قدرت غيبي حق، براي نخستين بار همه ي مقتداران باطل گراي شبه جزيرة العرب را از سرزمين اسلامي به دور انداخت و آنها را متواري كرد.
خداي سبحان در همين بخش از سوره ي مباركه ي حشر سه نكته را بازگو كرد. فرمود: اوّلين بار به وسيله ي قدرت «اسلام» يهوديّت شكست خورد؛ يعني ممكن است در آينده كساني بيايند كه قدرت يهوديّت را در هم بشكنند، ولي اوّلين بار، «اسلام» اين كار را كرد. ممكن است سياستمداران ديگر بيايند و بر اسرائيل فايق آيند، ولي اوّلين بار «ما» بر آنان پيروز شده و آنها را متواري كرديم: (هو الّذي أخرج الّذين كفروا من أهل الكتاب من ديارهم لاوّل الحشر).بنابراين اگر در آينده ديگران بيايند و چنين كاري انجام دهند، آنها از ما فرا گرفتهاند و اگر سياستمداران ديگر آنها را شكست دادند، راه پيروزي را از ما آموختند. ما معلّم ظفر و آموزنده ي پيروزي ديگران هستيم؛ زيرا براي اوّلين بار به دست اسلام اين كار انجام گرفت.
نكته دوّم و سوّم اين كريمه آن است كه فرمود: نه دوستان باور ميكردند كه اسلام پيروز ميشود، نه دشمنان باورشان ميشد كه شكست بخورند: (ما ظَنَنتُم أنَ يخرُجوا و ظَنّوا أنّهم مانعتُهم حُصونُهم من الله). شما كه دوستان بوديد، فكر نميكرديد كه قرآن پيروز شود و از سوي ديگر يهوديان زورمند نيز فكر نميكردند كه با داشتن همه ي قدرتهاي نظامي و غير نظامي متواري شوند، امّا بر خلاف معادلات دوستان و محاسبات دشمنان، ما براي اوّلين بار، اسلام را در حجاز زنده كردهايم.
بنابراين قرآن كريم روي پيروزي اوّل و ابتكار در ظفر تكيه ميكند. در طيّ اين چهارده قرن، ما مظلوم بوديم و براي ما مظلوميّت رقم زده شده بود و باور ميكرديم كه بايد ستم پذير باشيم، ولي اين سليل رسول خدا حضرت امام خميني (عليهما آلاف التّحيّة) براي اوّلين بار كاري كه نه دوستان فكر ميكردند و نه دشمنان ميانديشيدند، انجام داد. لذا اگر بعداً رهبري بيايد و اين راه را ادامه دهد و بيگانگان را در كشورهاي ديگر متواري كند، او به عنوان «امّت» امام خميني خواهد بود.اگر انقلاب اسلامي سودان، مصر و الجزائر به ثمر برسد، اگر مردم فداكار افغانستان و فلسطين به ظفر نايل آيند و اگر مسلمانان دورترين نقطه ي بشرنشين موفّق به غلبه بر مستكبران شوند، هم افراد عادي و هم رهبران آنها جزء «امّتِ» امام راحل هستند. آنكه براي اوّلين بار، معادلات دوست و دشمن را بهم زد، او برنده ي جايزه ي امامت قرآن كريم است.
لذا ذات اقدس اله بعد از اينكه ابتكار خود را به عنوان اوّلين بار بازگو كرد، از كساني كه مبتكر ظفر و پيشگامان پيروزي هستند، با عظمت ياد ميكند و از مهاجرين به عنوان (و السّابقون الأوّلون من المهاجرين…) با تكريم سخن ميگويد، چنانكه در سوره ي مباركه ي حديد بين انقلابيون قبل از انقلاب و پيوستگان به انقلاب بعد از انقلاب، فرق گذاشته، چنين ميفرمايد: (لا يستوي منكم مَن أنفَقَ من قبلِ الفتحِ و قاتَلَ، أولئك أعظمُ أجراً من الّذين أنفقوا من بعدُ و قاتَلوا، و كُلاّ وعَدَ اللهُ الحُسني و اللهُ بما تعملون خبيرٌ).
همان طوري كه بين عالم و غير عالم فرق است: (هل يستوي الّذين يعلمون والّذين لايعلمون)؟، و بين قاعد و قائم امتياز است: (فَضّلَ اللهُ المجاهدين علي القاعدين أجراً عظيماً)، بين انقلابيهاي قبل از انقلاب و انقلابيون بعد از انقلاب نيز مِيز كامل است. لذا در سوره ي مباركه ي حديد فرمود: آنان كه در زمان غُربت اسلام، تلاش و كوشش نموده و از نثار مال و ايثار جان دريغ نكردند، با كساني كه بعد از پيروزي به انقلاب بسته شدند، يكسان نيستند. اين تفاوت تنها در سَبْقِ زماني نيست؛ زيرا سبق زماني آن هنر را ندارد كه قرآن كريم روي آن تكيه كند.
اگر مسجدي به روي همه ي نمازگزاران باز باشد و آنكه راهش نزديكتر بود، زودتر و آنكه راهش دورتر بود، ديرتر به مسجد آمد، گرچه بين اين دو تفاوت هست،امّا تفاوتي نيست كه قرآن كريم روي آن تكيه كند. اين گونه از سبقهاي زماني معيار شرف نيست.
آن سبق زماني معيار مجد است كه اگر كسي اهل تشخيص و با شهامت باشد، زودتر از ديگران مكتب حق را ميفهمد و ميپذيرد. اين كه در تمام احتجاجها از سبق اسلام حضرت علي (عليهالسلام) سخن به ميان ميآيد و امير بيان (عليهالسلام) ميگويد: روزي كه من اسلام آورده بودم، شما هنوز كافر بوديد، يا نبيّ اكرم در فخر علي (عليهماالسلام) ميگويد: «إنّ عليّاً أعظمُ المسلمين علي المسلمين بعدى حقّاً و أقدمهم سلماً»، يا اهل بيت (عليهمالسلام) به اين ميبالند كه: «علىٌّ أقدمهم سلماً»، يا صحابه ي خاصّ مينازند كه: «علي أقدمهم سلماً»؛ يعني روزي كه هنوز مسئله ي پذيرش اسلام براي ديگران مشكوك بود، براي حضرت علي (عليهالسلام) حل شد. روزي كه اسلام داشتن، نثار مال و ايثار جان ميطلبيد، حضرت علي (عليهالسلام) مسلمان بود. آن روز كه سخن اسلام مايه ي زحمت بود، حضرت علي (عليهالسلام) مسلمان بود، آن روز كه كنار سفره ي چرب كفر و نفاق نشستن رواج داشت، حضرت علي (عليهالسلام) مسلمان بود. لذا جمله ي «علىٌّ أقدمهم سلماً» مايه ي احتجاج اهل بيت (عليهمالسلام) است.
نتيجه اينكه صدها رهبران ثوره و انقلاب؛ خواه در خاور دور و نزديك، خواه در خـاورميانه، خواه در باخـتر دور و نـزديك، به عرصه ي هستي عـرضه شونـد، امـام رحيل ما (قدّس سرّه) امام همه ي آنهاست. زيرا اگر كسي كاري كند كه هم فكر امّت بـودن را مـردم و هـم فكر امام بودن را در رهبـران احيا كند، او مثـل اعـلاي (و السّابقون الاوّلون) است و امام راحل (قدّس سرّه) اوّلين كسي بود كه در قرون اخير به اين مقام منيع بار يافت «طوبي له و حُسنُ مَآبٍ».
--------------------------------------------------------------------------------
کتاب «بنيان مرصوص» اثرحضرت آيت الله العظمي جوادي آملي،ص232