پایگاه اطلاع رسانی اسراء:حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی پنجشنبه سوم مرداد ماه مصادف با شب زیارتی مخصوص امام هشتم علیه السلام پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء، در جمع زائران و مجاوران بارگاه منور امام رئوف در صحن جامع رضوی به ایراد سخنرانی پرداختند.
آیت الله العظمی جوادی آملی با تسلیت ایام شهادت حضرت ثامن الحجج علیه السلام اظهار داشتند: در ایام سوگ و ماتم این ذوات قدسی فیض ذات اقدس اله برای عبادت کنندگان بیش از ایام دیگر است.
ایشان ادامه دادند: بنابر آن حدیث مسلم نبوی ، این ذوات قدسی عِدل قرآن کریم هستند و قرآن کریم عِدل این ذوات قدسی است، از طرف دیگر زمانی که متعلق به نزول قرآن است یعنی در ماه مبارک رمضان فیض خداوند فراوان است و عبادت عابدان شکوفاتر و شکوهمندتر است. در ماه مبارک رمضان که ماه نزول قرآن کریم است آمده است که در این ماه، خواب شما عبادت و نفس شما تسبیح الهی است. در واقع در زمانی که متعلق به نزول قرآن است نفس شما تسبیح الهی است یعنی می توانید این نفس را به جای سبحان الله تلقی کنید!
معظم له تصریح داشتند: در ایامی که انسان به یاد مظلومیت و شهادت این ذوات قدسی می افتد هم به ما فرمودند «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ»؛ شب یا روزی که انسان به یاد مظلومیت این ذوات قدسی می افتد نفسش تسبیح و قیام و قعودش عبادت است. این یک عظمتی است برای این ذوات قدسی که وقتی قرآن نازل می شود نفس شخص قرآن دوست، تسبیح است و وقتی شخصی به یاد مظلومیت این خاندان می افتد نفس چنین شیعه ای نیز تسبیح است! کدام مقام و فضیلت از این بالاتر که نفس زائر رضوی در شب شهادت آن حضرت بشود «سبوح القدوس». پس ما می توانیم در این ایام نفس های خود را تسبیح الهی کنیم به این شرط که به یاد مظلومیت اینها باشیم.
آیت الله العظمی جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشتند: به ما گفتند سلاح جنگ با دشمن بیرون آهن است اما سلاح جنگ با دشمن درون «آه» است و نه آهن؛ در دعای کمیل می خوانیم «سلاحه البکاء»؛ اسلحه مومن گریه است! اگر کسی بخواهد با دشمن درون یعنی غرور، نفس اماره و نفس مسوله و دیگر خواسته های نامشروع درون به جهاد بپردازد بهترین و مهمترین سلاحش ناله و گریه است.
ایشان خاطرنشان کردند: قرآن کریم فرمود کسانی که بندگی خدا را پذیرفتند سه گروه هستند، این تثلیث در بیانات نورانی حضرت امیر شکوفا می شود چرا که قرآن با این صراحت با ما سخن نگفته است بلکه با کسی سخن گفته که قرآن را تلقی کرد، حضرت فرمود یک عده از ترس جهنم خدا را عبادت می کنند؛ گریه اینها از روی ترس است، یک عده به شوق بهشت خدا را عبادت می کنند؛ گریه اینها برای شوق به بهشت است، اما یک عده در عین اعتقاد به بهشت و جهنم و در عین اینکه از جهنم مصون می باشند و بهشتی هستند با این وجود دوستدار الهی و محب خدا هستند، گریه اینها گریه محبانه است یعنی چون هنوز به وصال دوست نرسیده اند گریه می کنند.
معظم له ادامه دادند: حضرت امیر علیه السلام بعد از اینکه پیکر مطهر پیامبر گرامی اسلام را غسل دادند و کفن کردند به پیغمبر عرض کردند علی، التماس دعا دارد! وقتی به حضور محبوب و لقاء پروردگار رسیدی علی را فراموش نکن! این التماس دعا به همه التماس دعاهای دیگر فرق دارد، این گریه نه برای ترس از جهنم است و نه برای شوق به بهشت چرا که علی «قسیم الجنه و النار» است، این علی که کلید بهشت و جهنم به دست اوست با اینکه فرمانروای بهشت و جهنم است به پیامبر(ص) عرض می کند «اذْكُرْنِی عِنْدَ رَبِّكَ». پس ما سه جور آه داریم؛ آه کسی که از جهنم می ترسد، آه کسی که شوق بهشت دارد و آه کسانی که بخاطر نرسیدن به لقاء الهی و دوری از محبوب آه می کشند! لذا ما که در دعای کمیل میخوانیم «وَ سِلَاحُهُ الْبُكَاء»، اولاً باید بکوشیم این آه ما برای نجات از دوزخ باشد ثانیاً برای شوق به بهشت باشد و اگر توفیقی پیدا کردیم به مرحله ای برسیم که گریه ما برای لقای الهی باشد.
آیت الله العظمی جوادی آملی ابراز داشتند: اما دین همیشه ما را با نیاز و گریه تربیت نمیکند. اینها اوایل راه است. اگر کسی این راه آه را طی کرد، به راه «ناز» میرسد؛ دین هم با نیاز، ما را تربیت میکند هم با ناز. نیاز ما که مشخص است بسیاری از آیات و روایات میفرماید شما فقیر و محتاج هستید ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ﴾، دست نیاز ما باز است. اما راه ناز هم باز است. این طور نیست که ما با خدا ناز نکنیم. در دعای نورانی افتتاح از وجود مبارک ولی عصرمان(حجة ابن الحسن) امام زمان آمده است: «مُدِلًّا عَلَیكَ»؛ حضرت به ما آموخت که با خدا ناز کنید. مگر شما محب او نیستید؟ مگر او را دوست ندارید؟ مگر او نفرمود اگر کسی دوست من نبود مطیع حبیب من باشد تا من هم دوست او باشم؟ ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾؛ ما میتوانیم از محب بودن به محبوب بودن منتقل بشویم و یک سفر روحانی کنیم. ما که دوست خداییم هنر نیست، بلکه باید بکوشیم او دوست ما باشد و این راه باز است. فرمود شما پیرو حبیب من باشید تا از محب بودن به محبوب بودن منتقل بشوید.
ایشان ادامه دادند: حضرت در دعای افتتاح به ما اجازه داد که با خدا ناز کنیم نه نیاز؛ «مُدِلًّا عَلَیكَ»، آن ناز این است که به ما در مناجات شعبانیه گفتند به خدا بگو خدایا «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ»؛ خدایا اگر تو در معاد یا در دنیا یا در یک فرصت دیگری به من اعتراض کنی بگویی چرا گناه کردی؟ من هم میگویم تو که بزرگ بودی چرا نبخشیدی؟ این راه نیاز نیست، این راه ناز است. به خدا عرض می کنیم خدایا تو که بزرگتر بودی و عفو هم با بزرگان است، تو چرا مرا نبخشیدی؟ چرا از من گله میکنی که من گناه کردم؟ خدایا اگر مرا مؤاخذه کنی و بگویی گناه کردی بله من گناه کردم اما تو چرا آبروی مرا بردی؟ تو که بزرگتری تو که بخشندهای چرا آبروی مرا بردی؟! این ناز است.
معظم له در جمع بندی فرمایشات خود اذعان داشتند: پس سه جور اسلحه داریم، یک اسلحه آه برای حمله و مقاومت، یک اسلحه نیاز و یک اسلحه ناز. هر سه راه باز است حالا چرا ما به آن مرحله پایین بیاندیشیم؟ چرا بالاتر را فکر نکنیم؟ چرا همیشه در پایین باشیم؟ به ما گفتند دستتان را بدهید به اولیای الهی، آنها دست شما را میگیرند. که امیدواریم این توفیق نصیب همه ما بشود.